• این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اثر اوره کندرهش و متیونین و هیستیدین محافظت شده


اثر اوره کند رهش و متیونین و هیستیدین محافظت شده

اثر اوره کندرهش و متیونین و هیستیدین محافظت شده: استفاده از AA محدود کننده محافظت شده از شکمبه (RP) برای گاوهای شیری پرتولید، در سال های اخیر باعث ایجاد علاقه در صنعت لبنیات ایالات متحده شده است، به ویژه با توجه به تغذیه جیره با پروتئین جیره کاهش یافته (Hristov and Giallongo، 2014). تحقیقات به طور مداوم نشان داده است که کاهش غلظت پروتئین جیره موثرترین استراتژی برای بهبود کارایی استفاده از نیتروژن در رژیم غذایی برای سنتز پروتئین شیر و کاهش دفع کل و اوره N از ادرار و در نتیجه انتشار آمونیاک از مزارع لبنی است. نشان داده شده است که اوره ادرار عامل اصلی انتشار آمونیاک (لی و همکاران، 2012b) و اکسید نیتروژن از کودهای لبنی است، در نتیجه منجر به آلودگی هوا و آب می شود . علاوه بر این، تغذیه با جیره های پروتئین کمتر می تواند هزینه های خوراک را کاهش دهد و سود دهی مزرعه را بهبود بخشد

برای تهیه اوره آهسته رهش و متیونین محافظت شده تولید شرکت مهرگان تجارت با ما تماس بگیرید.

تاثیر پروتئین در رژیم غذایی گاوهای شیری

در برخی آزمایش‌ها، کاهش پروتئین رژیم غذایی بر عملکرد تولید تأثیری نداشت (کلمنرو و برودریک، 2006؛ لی و همکاران، 2012c)، در حالی که در برخی دیگر، تولید شیر و پروتئین شیر عمدتاً از طریق کاهش DMI کاهش یافت (برودریک و همکاران، 2009). ؛ لی و همکاران، 2012 a). در برخی از مطالعات، کاهش غلظت پروتئین در رژیم غذایی باعث کاهش قابلیت هضم فیبر کل دستگاه می شود که در درجه اول به کاهش RDP و غلظت آمونیاک شکمبه نسبت داده می شود (راسل و همکاران، 1992؛ آلن، 2000). در چنین شرایطی، یک استراتژی بالقوه تکمیل رژیم غذایی با منبع موجود در شکمبه از N، مانند NPN، برای کاهش اثرات نامطلوب ناشی از کاهش قابلیت هضم فیبر غذایی است (سینکلیر و همکاران، 2008).

تغذیه گاوهای شیری با جیره های کم پروتئین نیز می تواند باعث کاهش تولید به دلیل عرضه ناکافی AA خاص شود، بنابراین تولید شیر و سنتز پروتئین شیر را محدود می کند (NRC، 2001؛ Doepel and Lapierre، 2010). تحت این شرایط، مکمل با RPMet و RPLys به طور کلی منجر به افزایش جزئی در تولید پروتئین شیر شد (MPY؛ Patton، 2010؛ Sinclair et al., 2014). از سوی دیگر، مکمل رژیم غذایی گاوهای شیری با RPLys به تنهایی تأثیری بر MPY نشان نداد (رابینسون، 2010). هیستیدین به عنوان یک AA محدود کننده در گاوهای شیری در هر دو مطالعه اروپایی با جیره های مبتنی بر سیلو علف با غلظت CP متغیر (Kim et al., 1999; Vanhatalo et al., 1999) و رژیم های غذایی مبتنی بر سیلوی ذرت در آمریکای شمالی با کمبود شناسایی شده است. در MP (لی و همکاران، 2012a,c). لی و همکاران (2012a) روند افزایش DMI را با افزودن RPH به رژیم غذایی فاقد MP گزارش کرد و پیشنهاد کرد که مشابه گونه های تک معده ای، His ممکن است تأثیر مثبتی بر مصرف خوراک در گاوهای شیری داشته باشد.

برای این کارآزمایی، ما فرض کردیم که مکمل اوره آهسته رهش یک رژیم غذایی با کمبود MP می‌تواند اثر منفی مشاهده‌شده قبلی بر قابلیت هضم فیبر کل دستگاه را کاهش دهد. ما همچنین فرض کردیم که افزودن RPMet و به طور خاص RPH به یک رژیم غذایی فاقد MP ممکن است DMI، تولید شیر و MPY را افزایش دهد. بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی اثرات اوره کندرهش و مکمل RPMet و RPH در یک رژیم غذایی با کمبود MP، بر اساس NRC (2001)، بر DMI، تولید و ترکیب شیر، پلاسما و ماهیچه AA و His بود. غلظت دی پپتید و متابولیت های پلاسما در گاوهای شیری

مواد و روش ها در بررسی اثر اوره کندرهش و متیونین و هیستیدین محافظت شده

گاوهای شرکت کننده در این آزمایش مطابق با دستورالعمل های کمیته مراقبت و استفاده از حیوانات در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا مراقبت شدند. کمیته آزمایش و تمام مراحل انجام شده در مطالعه را تایید کرد.
غلظت NDF و ADF در بین رژیم های غذایی مشابه بود. با این حال، جیره‌های DMP و DMPU دارای غلظت‌های نشاسته و NFC بالاتری در مقایسه با رژیم غذایی AMP بودند، زیرا دانه ذرت بالاتر و سویای پلاس کمتر (تعاونی مرکزی غرب، رالستون، IA) گنجانده شد (برای ایجاد سطوح مختلف MP). همه جیره های آزمایشی NEL را بیش از نیاز گاو تامین کردند (NRC، 2001).

مصرف ماده خشک (در طول کل دوره جمع آوری داده های آزمایشی، یعنی هفته 3 تا هفته 8) افزایش یافت (0.04 = P) و تولید شیر از نظر عددی بیشتر بود (0.11 = P) برای DMPUMH در مقایسه با DMPUM (جدول 2). . هیچ تفاوت دیگری بین تیمارها در DMI یا تولید شیر و در بازده خوراک، NEL شیر، چربی شیر، لاکتوز و بازده ECM مشاهده نشد. غلظت چربی شیر تمایل به کاهش (0.09 = P) برای DMPUMH در مقابل DMPUM داشت. غلظت و عملکرد پروتئین واقعی شیر با DMPUMH در مقایسه با DMPUM افزایش یافت (05/0 = P). غلظت MUN توسط DMP در مقایسه با AMP کاهش یافت (02/0 = P). به دلیل روند کاهش غلظت چربی شیر و DMI بالاتر با مکمل RPHis، بازده خوراک ECM تمایل به کاهش (0.07 = P) توسط DMPUMH در مقابل DMPUM داشت. تعداد سلول های سوماتیک با DMPUMH کمتر از DMPUM بود (P = 0.10). گاوهای تغذیه شده با DMP نسبت به گاوهای تغذیه شده با AMP (0.03 = P) یا DMPU (0.09 = P) افزایش وزن بدن کمتری داشتند.

جدول 3 بخش های پروتئینی و تعادل AA را بر اساس NRC (2001) با استفاده از داده های تجربی (DMI، تولید شیر، ترکیب شیر، و BW) گاوهای منفرد گزارش می کند. همانطور که انتظار می رفت، جیره AMP نیازهای MP گاوها را برآورده کرد یا از آن فراتر رفت، در حالی که جیره های DMP و 3 DMPU دارای کمبود MP بودند (طبق NRC، 2001). رژیم غذایی AMP و DMP به کمبود RDP تخمین زده شد. 3 رژیم غذایی DMPU نیز حدود 2٪ کمبود RDP داشتند. تعادل RUP پیش‌بینی‌شده برای AMP مثبت و برای DMP و رژیم‌های DMPU منفی بود. طبق شواب و همکاران، رژیم‌های مکمل RPMet (DMPUM و DMPUMH) نیازهای dMet را برآورده می‌کنند. (2005). برآورد شده (NRC، 2001) عرضه dMet برای رژیم غذایی AMP حدود 19٪ کمتر بود، در حالی که عرضه dMet برای DMP و DMPU به طور متوسط ​​حدود 25٪ کمتر از نیازهای پیشنهادی بود (Schwab et al., 2005). با فرض نیاز dHis 2.2 درصد MP (Lee et al., 2012a)، رژیم غذایی AMP نیازهای dHis را برآورده می کند، در حالی که DMP، DMPU و DMPUM به ترتیب حدود 9، 12 و 8 درصد کمبود dHis برآورد می کنند. مكمل او از رژيم DMPUMH كه با شكمبه محافظت شده بود، مقادير كافي dHis را در مقايسه با نيازهاي مفروض (+7%) فراهم كرد. جیره ها حدود 5، 14 و به طور متوسط ​​12 درصد کمبود لیز قابل هضم داشتند (به ترتیب رژیم غذایی AMP، DMP و 3 DMPU؛ بر اساس شواب و همکاران، 2005).

جدول 3. مکمل اوره آهسته رهش و AA محافظت شده از شکمبه (RP) رژیم غذایی و پروتئین و تعادل AA در طول آزمایش

Item Diet2
AMP DMP DMPU DMPUM DMPUMH
Supplementation of the basal diets
 Slow-release urea, % of DM 0.4 0.4 0.4
 RPMet, g/d 30 30
 RPHis, g/d 50
Protein and AA balance,3,4 g/d
 MP
 Requirements 3,026 2,974 3,051 2,905 3,203
 Supply 3,232 2,829 2,807 2,790 3,039
 Balance 206 −145 −244 −116 −164
 RDP and RUP
 RDP supply 2,531 2,406 2,565 2,564 2,754
 RDP balance −204 −346 −64 −63 −61
 RUP supply 2,082 1,727 1,602 1,582 1,749
 RUP balance 248 −181 −303 −144 −204
 dMet
 Requirements4 67 65 67 64 70
 Supply from the diet 54 49 50 50 54
 Supply from RPMet5 18 18
 Balance −13 −16 −17 4 2
 dHis
 Requirements4 67 65 67 64 70
 Supply from the diet 67 59 59 59 64
 Supply from RPHis5 11
 Balance 1 −6 −8 −5 5
 dLys
 Requirements4 200 196 201 192 211
 Supply from the diet 190 169 173 172 186
 Balance −10 −28 −28 −19 −25

جمع بندی


 ما کاهشی در DMI با رژیم‌های DMP و DMPU در این آزمایش مشاهده نکردیم. Colmenero and Broderick (2006) و Kalscheur et al. (2006) همچنین کاهشی در DMI با کاهش چشمگیرتر CP رژیم غذایی (به ترتیب از 19.4 به 13.5٪ و از 17.1 به 12.3٪) گزارش نکرد. آزمایش قبلی ما (لی و همکاران، 2012a) از سوی دیگر، کاهش 1.5 کیلوگرمی در DMI را نشان داد که CP رژیم غذایی از 15.7 به 13.5 درصد کاهش یافت که نشان دهنده 13 درصد کمبود MP است. روندهای مشابهی توسط Haque و همکاران مشاهده شد. (2012) و یک متاآنالیز توسط Huhtanen و Hetta (2012) کاهش مصرف خوراک و تولید شیر را با کاهش مصرف پروتئین در رژیم غذایی گزارش کرد. در توافق با لی و همکاران. (2012a,c)، قابلیت هضم ظاهری کل مواد مغذی، به ویژه NDF، با رژیم DMP در آزمایش فعلی کاهش یافت. کاهش DMI در گاوهای شیری تغذیه شده با جیره های فاقد RDP معمولاً به کاهش قابلیت هضم فیبر در شکمبه نسبت داده می شود (آلن، 2000)، به دلیل عرضه کمتر آمونیاک به باکتری های فیبرولیتیک (راسل و همکاران، 1992). با این حال، رژیم‌های غذایی تا 10 درصد با کمبود RDP با غلظت CP در حدود 15 درصد ممکن است برای جلوگیری از کاهش DMI کافی باشد، حتی زمانی که قابلیت هضم فیبر یا سنتز پروتئین میکروبی تأثیر منفی بگذارد (Hristov and Giallongo, 2014). مطابق با این نتایج، در مطالعات فعلی و سایر مطالعات (بوچر و همکاران، 2007؛ لی و همکاران، 2011a)، DMI تحت تأثیر سطوح RDP رژیم غذایی زیر نیازهای NRC (2001) قرار نگرفت. تخمین نادرست RDP خوراک و بازیافت اوره-N به حساب نیامده برای کمک به تخمین بیش از حد توصیه های RDP در NRC پیشنهاد شده است (2001؛ Huhtanen and Hristov، 2009).مشابه با داده های ما، گالو و همکاران. (2003) هیچ اثری از مکمل اوره آهسته رهش بر قابلیت هضم NDF در گاوهای شیری پیدا نکرد. افزودن اوره ساده به جیره لبنیات نیز تأثیری بر قابلیت هضم فیبر نداشت (کامرون و همکاران، 1991؛ آهونجاروی و همکاران، 1999؛ بوچر و همکاران، 2007). در مقابل، Susmel و همکاران. (1995) افزایش قابلیت هضم NDF را با مکمل کردن جیره شاهد با اوره گزارش کردند، اگرچه کمبود شدید نیتروژن در مطالعه آنها (CP 4/9 درصد DM بود) احتمالاً دلیل پاسخ متفاوت در مقایسه با مطالعات فوق الذکر بود. در آزمایش کنونی، آمونیاک به احتمال زیاد عامل محدود کننده ای برای رشد و فعالیت باکتری های تجزیه کننده فیبر با رژیم غذایی DMP نبود، زیرا قابلیت هضم فیبر از افزایش NPN عرضه شده توسط اوره آهسته رهش سودی نداشت. برعکس، ممکن است که RDP از پروتئین واقعی، تجزیه پذیری فیبر را در مطالعه فعلی محدود کند. نشان داده شده است که AA و پپتیدهای آزاد هضم فیبر را در شرایط آزمایشگاهی افزایش می دهند (Griswold et al., 1996; Carro and Miller, 1999) و in vivo در گوسفند (McAllan, 1991) و رشد باکتری های شکمبه در گوسفند (Chikunya et al. .، 1996) و گاوهای شیری (برودریک و رینال، 2009). قابلیت هضم ظاهری کل دستگاه CP در آزمایش فعلی با افزودن اوره آهسته رهش به رژیم غذایی DMP افزایش یافت و یافته های مشابهی برای اوره آهسته رهش (گالو و همکاران، 2003) و اوره ساده (کامرون و همکاران) گزارش شد. همکاران، 1991؛ Susmel و همکاران، 1995؛ Ahvenjärvi و همکاران، 1999) مکمل. این اثر را می توان تا حدی به کاهش نیتروژن متابولیک مدفوع به عنوان نسبتی از دریافت نیتروژن نسبت داد (Wickersham et al., 2008).